مولانا اتاک عید وصال فلا تذق حزنا (285) کپی نوشته کپی شد کپی لینک کپی شد ۱۴۰۴/۰۹/۸ - اندازه متن + اتاک عید وصال فلا تذق حزنا و نلت خیر ریاض فنعم ما سکنا و زال عنک فراق امر من صبر و محنه فتنتنا و خاب من فتنا فهز غصن سعود و کل جنا شجر فقر عینک منه و نعم ذاک جنا فطب تجوت من اصحاب قریه ظلمت و نال قلبک منهم شقاوه و عنا میانگین امتیازات ۵ از ۵ / یا من بنا قصر الکمال مشیدا (286) اخی رایت جمالا سبا القلوب سبا (284) / مولانا خواب آمد و در چشم نبد موضع خواب (97) خواب آمد و در چشم نبد موضع خواب زیرا ز تو چشم بود پرآتش و آب مطالعه مولانا ساحران در عهد فرعون لعین (88-1) بخش ۸۸ - تعظیم ساحران مر موسی را علیهالسلام کی چه میفرمایی اول تو اندازی عصا مطالعه نویسندهmaryamآخرین نوشتاراِی رَستخیزِ ناگهان وی رحمتِ بیمُنتها (1)ای طایِرانِ قُدْسْ را عشقَت فُزوده بالها (2) دیدگاهتان را بنویسید لغو پاسخنشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخشهای موردنیاز علامتگذاری شدهاند * با تو به اوج می رسد معنی دوست داشتن | نسترن گل گل دزفولی 01:29 ❚❚ کشف ریتم شعر با کمک پیانو | افرا غفوری 05:13 ❚❚ تعریف بیت و مصرع چیست؟ ریشهیابی کلمات 10:04 ❚❚ Elaheh مریم بیدلی یلدا مردانی نونوش پهلوان تمرینها 9 نوشتار نقد ادبی 4 نوشتار شاعران معاصر 1388 نوشتار شاعران قدیم 7490 نوشتار تازهها اِی رَستخیزِ ناگهان وی رحمتِ بیمُنتها (1) ای طایِرانِ قُدْسْ را عشقَت فُزوده بالها (2) اِی دل چه اندیشیدهای در عُذرِ آن تقصیرها؟ (3) اِی یوسفِ خوشنام ما، خوش میروی بر بامِ ما (4) آن شکل بین وان شیوه بین وان قد و خد و دست بگریز ای میر اجل از ننگ ما از ننگ ما (6) بنشستهام من بر درت تا بوک برجوشد وفا (7) جز وی چه باشد کز اجل اندر رباید کل ما (8) من از کجا پند از کجا، باده بگردان ساقیا (9) مهمان شاهم هر شبی بر خوان احسان و وفا (10) ای طوطی عیسی نفس وی بلبل شیرین نوا(11) ای نوبهار عاشقان داری خبر از یار ما (12) ای باد بیآرام ما با گل بگو پیغام ما (13) ای عاشقان ای عاشقان امروز ماییم و شما (14) ای نوش کرده نیش را بیخویش کن باخویش را (15) ای یوسف آخر سوی این یعقوب نابینا بیا (16) آمد ندا از آسمان جان را که بازآ الصلا (17) ای یوسف خوش نام ما خوش میروی بر بام ما (18) امروز دیدم یار را آن رونق هر کار را (19) چندانکه خواهی جنگ کن یا گرم کن تهدید را (20)