از عشق دلا ، نه بر زیان خواهی شد (523)
-
اندازه متن
+
از عشق دلا ، نه بر زیان خواهی شد
بیجان ز کجا شوی که جان خواهی شد
اول به زمین از آسمان آمدهای
آخر ز زمین بر آسمان خواهی شد
از عشق دلا ، نه بر زیان خواهی شد
بیجان ز کجا شوی که جان خواهی شد
اول به زمین از آسمان آمدهای
آخر ز زمین بر آسمان خواهی شد
برفتیم ای عقیق لامکانی ز شهر تو تو باید که بمانی
سفر کردیم چون استارگان ما…
بیرون ز جهان و جان یکی دایهٔ ماست دانستن او نه درخور پایهٔ ماست
در معرفتش…

