امروز ز ما یار جنون میخواهد (532)
-
اندازه متن
+
امروز ز ما یار جنون میخواهد
ما مجنون و او فزون میخواهد
گر نیست چنین پرده چرا میدرد
رسوا شده او پرده برون میخواهد
امروز ز ما یار جنون میخواهد
ما مجنون و او فزون میخواهد
گر نیست چنین پرده چرا میدرد
رسوا شده او پرده برون میخواهد
یاد تو کنم دلم تپیدن گیرد خونابه ز دیدهام چکیدن گیرد
هرجا خبر دوست رسیدن گیرد…
در بحر کرم حرص و حسد پیمودن وین آب خوشی ز همدگر بربودن
ماهی ننهد آب…