امروز من و جام صبوحی در دست (164)
-
اندازه متن
+
امروز من و جام صبوحی در دست
میافتم و میخیزم و میگردم مست
با سرو بلند خویش من مستم و پست
من نیست شوم تا نبود جز وی هست
امروز من و جام صبوحی در دست
میافتم و میخیزم و میگردم مست
با سرو بلند خویش من مستم و پست
من نیست شوم تا نبود جز وی هست
چندان حلاوت و مزه و مستی و گشاد در چشمهای مست تو نقاش چون نهاد
چشمت…
از بسکه دل تو دام حیلت افراخت خود را و ترا ز چشم رحمت انداخت
مانندهٔ…