اندر دل هر کس که از این عشق اثر نیست (333)
-
اندازه متن
+
اندر دل هر کس که از این عشق اثر نیست
تو ابر در او کش که به جز خصم قمر نیست
ای خشک درختی که در آن باغ نرُستهست
وی خوار عزیزی که در این ظلّ ِ شجر نیست
بسکل ز جز این عشق اگر دُر یتیمی
زیرا که جز این عشق تو را خویش و پدر نیست
در مذهب عشاق به بیماری مرگست
هر جان که به هر روز از این رنجْ بتر نیست
در صورت هر کس که از آن رنگ بدیدی
میدان تو به تحقیق که از جنس بشر نیست
هر نی که بدیدی به میانش کمر عشق
تنگش تو به بر گیر که جز تنگ شکر نیست
شمس الحق تبریز چو در دام کشیدت
منگر به چپ و راست که امکان حذر نیست
آمد بر من خیال جانان ز پگه (1592)
آمد بر من خیال جانان ز پگه در کف قدح باده که بستان ز پگه
درکش…
گفت زین سو بوی یاری میرسد (69-4)
بخش ۶۹ - قول رسول صلی الله علیه و سلم انی لاجد نفس الرحمن من قبل الیمن
