اندر طلب آن قوم که بشتافتهاند (539)
-
اندازه متن
+
اندر طلب آن قوم که بشتافتهاند
از هرچه جز اوست روی برتافتهاند
خاک در او باش که سلطان و فقیر
این سلطنت و فقر از او یافتهاند
اندر طلب آن قوم که بشتافتهاند
از هرچه جز اوست روی برتافتهاند
خاک در او باش که سلطان و فقیر
این سلطنت و فقر از او یافتهاند
ز اول که مرا عشق نگارم بربود همسایهٔ من ز نالهٔ من نغنود
اکنون کم شد…
در بگشا کآمد خامی دگر پیشکشی کن دو سه جامی دگر
هین که رسیدیم به نزدیک…