آکادمی پلیکان

اگر دمی بگذاری هوا و نااهلی (3091)

- اندازه متن +

اگر دمی بگذاری هوا و نااهلی
ببینی آنچ نبی دید و آنچ دید ولی

خدا ندانی خود را و خاص بنده شوی
خدای را تو ببینی به رغم معتزلی

اگر تو رند تمامی ز احمقان بگریز
گشا دو چشم دلت را به نور لم یزلی

مگوی عیب کسان را به غیب دان بنگر
زبان ز جهل بدوز و دگر مکن دغلی

وضو ز اشک بساز و نماز کن به نیاز
خراب و مست شو ای جان ز باده ازلی

برآر نعره ارنی به طور موسی وار
بزن تو گردن کافر غزا بکن چو علی

دکان قند طلب کن ز شمس تبریزی
تو مرد سرکه فروشی چه لایق عسلی

قالب‌های-شعر-فارسی-آموزش-کامل-از-قصیده-تا-نیمایی
ثبت و انتشار آثار ادبی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

×