اگر شد سود و سرمایه چه غمگینی چو من هستم (1420)
-
اندازه متن
+
اگر شد سود و سرمایه چه غمگینی چو من هستم
برآور سر ز جود من که لاتأسوا نمودستم
اگر فانی شود عالم ز دریایی بود شبنم
گر افتادهست او از خود نیفتادهست از دستم
جهان ماهی عدم دریا درون ماهی این غوغا
کنم صیدش اگر گم شد که من صیاد بیشستم
به عاقبت بپریدی و در نهان رفتی (3051)
به عاقبت بپریدی و در نهان رفتی عجب عجب به کدامین ره از جهان رفتی
بسی…
به حق آن که در این دل به جز ولای تو نیست (480)
به حق آن که در این دل به جز ولای تو نیست ولی او نشوم کو ز اولیای…
