ایام وصال یار گوئی که نبود (547)
-
اندازه متن
+
ایام وصال یار گوئی که نبود
وان دولت بیشمار گوئی که نبود
از یار به جز فراق بر جای نماند
رفت آن همه روزگار گوئی که نبود
ایام وصال یار گوئی که نبود
وان دولت بیشمار گوئی که نبود
از یار به جز فراق بر جای نماند
رفت آن همه روزگار گوئی که نبود
گفتم مکن ایروت حسن خوت حسن من دزد نیم مبند دستم بر سن
گفتا که کجائی…

