آکادمی شعر پلیکان

ایا یاری که در تو ناپدیدم (1507)

- اندازه متن +

ایا یاری که در تو ناپدیدم
تو را شکل عجب در خواب دیدم

چو خاتونان مصر از عشق یوسف
ترنج و دست بیخود می بریدم

کجا آن مه کجا آن چشم دوشین
کجا آن گوش کان‌ها می شنیدم

نه تو پیدا نه من پیدا نه آن دم
نه آن دندان که لب را می گزیدم

منم انبار آکنده ز سودا
کز آن خرمن همه سودا کشیدم

تو آرام دل سوداییانی
تو ذاالنون و جنید و بایزیدم

میانگین امتیازات ۵ از ۵

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

×