ایا یاری که در تو ناپدیدم (1507)
کپی نوشته
کپی شد
کپی لینک
کپی شد
۱۴۰۴/۰۷/۳
-
اندازه متن
+
ایا یاری که در تو ناپدیدم
تو را شکل عجب در خواب دیدم
چو خاتونان مصر از عشق یوسف
ترنج و دست بیخود می بریدم
کجا آن مه کجا آن چشم دوشین
کجا آن گوش کانها می شنیدم
نه تو پیدا نه من پیدا نه آن دم
نه آن دندان که لب را می گزیدم
منم انبار آکنده ز سودا
کز آن خرمن همه سودا کشیدم
تو آرام دل سوداییانی
تو ذاالنون و جنید و بایزیدم
آنی که بر دلشدگان دیر آئی (1664)
آنی که بر دلشدگان دیر آئی وانگاه چو آئی نفسی سیر آئی
گاه آهو و گه…
مولانا 
