این همدم اندرون که دم میدهدت (217)
-
اندازه متن
+
این همدم اندرون که دم میدهدت
امید رسیدن به حرم میدهدت
تو تا دم آخرین دم او میخور
کان عشوه نباشد ز کرم میدهدت
این همدم اندرون که دم میدهدت
امید رسیدن به حرم میدهدت
تو تا دم آخرین دم او میخور
کان عشوه نباشد ز کرم میدهدت
چشم مستت ز عادت خماری افغان که نهاد رسم تنها خواری
چون می مددیست این بخیلیت…
تلخ کنی دهان من قند به دیگران دهی نم ندهی به کشت من آب به این و آن…

