این گردش را ز جان خود دزدیدم (1165)
-
اندازه متن
+
این گردش را ز جان خود دزدیدم
پیش از قالب به جان چنین گردیدم
گویند مرا صبر و سکون اولیتر
این صبر و سکون را به شما بخشیدم
این گردش را ز جان خود دزدیدم
پیش از قالب به جان چنین گردیدم
گویند مرا صبر و سکون اولیتر
این صبر و سکون را به شما بخشیدم
ترش ترش بنشستی بهانه دربستی که ندهم آبت زیرا که کوزه بشکستی
هزار کوزه زرین به…
با تو عتاب دارم جانا چرا چنینی رنجور و ناتوانم نایی مرا ببینی
دیدی که سخت…

