ای آمده بامداد شوریده و مست (177)
-
اندازه متن
+
ای آمده بامداد شوریده و مست
پیداست که باده دوش گیرا بوده است
امروز خرابی و نه روز گشتست
مستک مستک بخانه اولیست نشست
ای آمده بامداد شوریده و مست
پیداست که باده دوش گیرا بوده است
امروز خرابی و نه روز گشتست
مستک مستک بخانه اولیست نشست
دلا گر مرا تو ببینی ندانی به جان آتشینم به رخ زعفرانی
دل از دل بکندم…
مرا بگرفت روحانی نگاری کناری و کناری و کناری
بزد با من میان راه تنگی دوچاری…

