ای آنکه تو جان بنده را جان شدهای (1770)
-
اندازه متن
+
ای آنکه تو جان بنده را جان شدهای
در ظلمت کفر شمع ایمان شدهای
اندر دل من ترانهگویان شدهای
واندر سر من چو باده رقصان شدهای
ای آنکه تو جان بنده را جان شدهای
در ظلمت کفر شمع ایمان شدهای
اندر دل من ترانهگویان شدهای
واندر سر من چو باده رقصان شدهای
چنگی صنمی که ساز چنگش بنواست بر چنگ ترانهای همی زد شبها است
کآیم بر تو…