آکادمی شعر پلیکان

ای جان جان جان‌ها جانی و چیز دیگر (1113)

- اندازه متن +

ای جان جان جان‌ها جانی و چیز دیگر
وی کیمیای کان‌ها کانی و چیز دیگر

ای آفتاب باقی وی ساقی سواقی
وی مشرب مذاقی آنی و چیز دیگر

ای مشعله یقین را وی پرورش زمین را
وی عقل اولین را ثانی و چیز دیگر

ای مظهر الهی وی فر پادشاهی
هر صنعتی که خواهی تانی و چیز دیگر

هر گون غرایبی را هر بوالعجایبی را
هر غیب و غایبی را دانی و چیز دیگر

زان عشق همچو افیون لیلی کنی و مجنون
ای از سنات گردون سانی و چیز دیگر

ای نور صدرها را اومید صبرها را
بر اوج ابرها را رانی و چیز دیگر

ای فخر انبیا را وی ذخر اولیا را
وی قصر اجتبا را بانی و چیز دیگر

ای گنج مغفرت را وی بحر مرحمت را
من غیر درگهت را شانی و چیز دیگر

چشمی که غیر رویت بیند ز بهر زینت
باشد در این جریمت زانی و چیز دیگر

ای اصل اصل مبدا وی دستگیر فردا
گشتم به دست سودا عانی و چیز دیگر

پرست این دهانم بر غیر تو نخوانم
چون هست غیر گوشت فانی و چیز دیگر

میانگین امتیازات ۵ از ۵

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

×