ای خواجه ترا غم جمال و جاهست (187)
-
اندازه متن
+
ای خواجه ترا غم جمال و جاهست
و اندیشهٔ باغ و راغ و خرمنگاهست
ما سوختگان عالم توحیدیم
ما را سر لا اله الا الله است
ای خواجه ترا غم جمال و جاهست
و اندیشهٔ باغ و راغ و خرمنگاهست
ما سوختگان عالم توحیدیم
ما را سر لا اله الا الله است
ای خورده مرا جگر برای دگران دانم که همین کنی برای دگران
من باد رهی بدم…
فرمود اوّل که شعر میگفتیم داعیهای بود عظیم که موجب گفتن بود، اکنون در آن وقت اثرها داشت و این…

