آکادمی پلیکان

ای در غم تو به سوز و یارب (297)

- اندازه متن +

ای در غم تو به سوز و یارب
بگریسته آسمان همه شب

گر چرخ بگرید و بخندد
آن جذبه خاک باشد اغلب

از بس که بریخت اشک بر خاک
شد خاک ز اشک او مطیب

از گریه آسمان درآمد
صد باغ به خنده مذهب

من بودم و چرخ دوش گریان
او را و مرا یکی‌ست مذهب

از گریه آسمان چه روید
گل‌ها و بنفشه مرطب

وز گریه عاشقان چه روید
صد مهر درون آن شکرلب

آن چشم به گریه می‌فشارد
تا بفشارد نگار غبغب

این گریه ابر و خنده خاک
از بهر من و تو شد مرکب

وین گریه ما و خنده ما
از بهر نتیجه شد مرتب

خاموش کن و نظاره می‌کن
اندر طلب جهان و مطلب

میانگین امتیازات ۵ از ۵
×