آکادمی شعر پلیکان

ای رخت فکنده تو بر اومید و حذر بر (1036)

- اندازه متن +

ای رخت فکنده تو بر اومید و حذر بر
آخر نظری کن به نظربخش فکر بر

ای طالب و ای عاشق بنگر به طلب بخش
بنگر به مؤثر تو چه چفسی به اثر بر

او می‌کشدت جانب صلح و طرف جنگ
گه صحبت یاران و گهی اوج سفر بر

در تو نگران او و تو را چشم چپ و راست
او با تو سخن گوی و تو را گوش سمر بر

او می‌زند این سیخ و هش گاو سوی یوغ
عیسیست رفیق و هش خربنده به خر بر

هر گاو و خری سیخ خورد بر کفل و پشت
تو سیخ ندامت خوری بر سینه و بر بر

زان سیخ کباب دل تو گر نشد آگه
پخته کندت مطبخیش نار سقر بر

گه کاسه گرفتی که حلیماب و زفر کو
گه چنگ گرفتی تو به تقریع زفر بر

ز افشارش مرگ آن رخ تو گردد چون زر
زر بازدهی و بنهی سر به حجر بر

بس چند کنی عشوه تو در محفل کوران
بس چند زنی نعره تو بر مسمع کر بر

میانگین امتیازات ۵ از ۵

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

×