ای زندگی! تن و توانم همه تو (1549)
-
اندازه متن
+
ای زندگی! تن و توانم همه تو
جانی و دلی، ای دل و جانم همه تو
تو هستیِ من شدی، از آنی همه من
من نیست شدم، در تو از آنم همه تو
ای زندگی! تن و توانم همه تو
جانی و دلی، ای دل و جانم همه تو
تو هستیِ من شدی، از آنی همه من
من نیست شدم، در تو از آنم همه تو
رو، مسلم تراست بیکاری چونک اندر عنایت یاری
نقش را کار نیست پیش قلم آن قلم…
مرد مهمان صبرکرد و ناگهان کشف گشتش حال…

