ای شاخ گلی که از صبا میرنجی (1743)
-
اندازه متن
+
ای شاخ گلی که از صبا میرنجی
ور زانکه گلی تو پس چرا میرنجی
آخر نه صبا مشاطهٔ گل باشد
این طرفه که از لطف خدا میرنجی
ای شاخ گلی که از صبا میرنجی
ور زانکه گلی تو پس چرا میرنجی
آخر نه صبا مشاطهٔ گل باشد
این طرفه که از لطف خدا میرنجی
گفتم که کجا بود مها خانهٔ تو گفتا که دل خراب مستانهٔ تو
من خورشیدم درون…
گر نه شکار غم دلدارمی گردن شیر فلک افشارمی
دست مرا بست، وگر نی کنون من…

