ای شادی راز تو هزاران شادی (1744)
-
اندازه متن
+
ای شادی راز تو هزاران شادی
وز تو به خرابات هزار آبادی
وان سرو چمن را که کمین بندهٔ تست
از خدمتت آزاد و هزار آزادی
ای شادی راز تو هزاران شادی
وز تو به خرابات هزار آبادی
وان سرو چمن را که کمین بندهٔ تست
از خدمتت آزاد و هزار آزادی
دیروز فسون سرد برخواند کسی او سردتر از فسون خود بود بسی
بر مایدهٔ عشق مگس…
تنبور چو تن تن برآرد به نوا زنجیر در آن شود دل بیسر و پا
زیرا…