آکادمی پلیکان

ای صوفیان عشق بدرید خرقه‌ها (198)

- اندازه متن +

ای صوفیان عشق بدرید خرقه‌ها
صد جامه ضرب کرد گل از لذت صبا

کز یار دور ماند و گرفتار خار شد
زین هر دو درد رست گل از امر ایتیا

از غیب رو نمود صلایی زد و برفت
کاین راه کوتهست گرت نیست پا روا

من هم خموش کردم و رفتم عقیب گل
از من سلام و خدمت ریحان و لاله را

دل از سخن پر آمد و امکان گفت نیست
ای جان صوفیان بگشا لب به ماجرا

زان حال‌ها بگو که هنوز آن نیامده‌ست
چون خوی صوفیان نبود ذکر مامضی

میانگین امتیازات ۵ از ۵
×