ای عشق تو عین عالم حیرانی (1748)
-
اندازه متن
+
ای عشق تو عین عالم حیرانی
سرمایهٔ سودای تو سرگردانی
حال من دلسوخته تا کی پرسی
چون میدانم که به ز من میدانی
ای عشق تو عین عالم حیرانی
سرمایهٔ سودای تو سرگردانی
حال من دلسوخته تا کی پرسی
چون میدانم که به ز من میدانی
شوری دارم که برنتابد گردون شوریکه به خواب درنبیند مجنون
این کمینه ایست از سینهٔ دوست…
به خدا کز غم عشقت نگریزم نگریزم وگر از من طلبی جان نستیزم نستیزم
قدحی دارم…