آکادمی شعر پلیکان

ای کرده چهره تو چو گلنار شرم تو (2238)

- اندازه متن +

ای کرده چهره تو چو گلنار شرم تو
پرهیز من ز چیست ز تو یار شرم تو

گلشن ز رنگ روی تو صد رنگ ریخته‌ست
چون گل چرا دمید ز رخسار شرم تو

من صد هزار خرقه ز سودا بدوختم
کان جمله را بسوخت به یک بار شرم تو

صافی شرم توست نهان در حجاب غیب
دردی بریخت بر رخ گلزار شرم تو

آن دل که سنگ بود ز شرم تو آب ریخت
یا رب چه کرد در دل هشیار شرم تو

خون گشت نام کوه که نامش شده‌ست لعل
چون درفتاد در که و کهسار شرم تو

میانگین امتیازات ۵ از ۵

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

×