ای گشته ز شاه عشق شهمات (378)
کپی نوشته
کپی شد
کپی لینک
کپی شد
۱۴۰۴/۰۹/۷
-
اندازه متن
+
ای گشته ز شاه عشق شهمات
در خشم مباش و در مکافات
در باغ فنا درآ و بنگر
در جان بقای خویش جنات
چون پیشترک روی تو از خود
بینی ز ورای این سماوات
سلطان حقایق و معانی
وز نور قدیم چتر و رایات
چون گشت عیان مجو کرامت
کز بهر نشان بود کرامات
تا ساحل بحر سیل پیداست
چون غرقه شود کجاست هیهات
ما مات تویم شمس تبریز
صد خدمت و صد سلام از مات
میانگین امتیازات ۵ از ۵
ما عاشق خود را به عدو بسپاریم (1313)
ما عاشق خود را به عدو بسپاریم هم منبل و هم خونی و هم عیاریم
ما…
مولانا 
