ای گنج بیا زود به ویرانهٔ خویش (1018)
-
اندازه متن
+
ای گنج بیا زود به ویرانهٔ خویش
وی زلف پریشان مشو از شانهٔ خویش
وی مرغ متاب روی از دانهٔ خویش
ای خانه خدا درآی در خانهٔ خویش
ای گنج بیا زود به ویرانهٔ خویش
وی زلف پریشان مشو از شانهٔ خویش
وی مرغ متاب روی از دانهٔ خویش
ای خانه خدا درآی در خانهٔ خویش
دید در خواب او شبی و خواب کو واقعهٔ بیخواب صوفیراست خو
هاتفی گفتش کای…
ای دوست به حق آنکه جان را جانی چون نامهٔ من رسد به تو برخوانی
از…

