بازآی که یار بر سر پیمانست (228)
-
اندازه متن
+
بازآی که یار بر سر پیمانست
از مهر تو برنگشت صد چندانست
تو بر سر مهری که ترا یکجانست
او چون باشد که جان جان جانست
بازآی که یار بر سر پیمانست
از مهر تو برنگشت صد چندانست
تو بر سر مهری که ترا یکجانست
او چون باشد که جان جان جانست
آمد مه ما مستی دستی فلکا دستی من نیست شدم باری در هست یکی هستی
از…
گفت از ضعف توکل باشد آن ورنه بدهد…

