باغست و بهار و سرو، عالی ای جان (1435)
-
اندازه متن
+
باغست و بهار و سرو، عالی ای جان
ما مینرویم از این حوالی، ای جان
بگشای نقاب و در فروبند کنون
ماییم و توی و خانه خالی، ای جان
باغست و بهار و سرو، عالی ای جان
ما مینرویم از این حوالی، ای جان
بگشای نقاب و در فروبند کنون
ماییم و توی و خانه خالی، ای جان
همهچیز را تا نجویی نیابی، جز این دوست را، تا نیابی نجویی. طلبِ آدمی آن باشد که چیزی نایافته طلب…
ایا ساقی توی قاضی حاجات شرابی ده که آرد در مراعات
چنان گشتم ز مستی و…

