با درد بساز چون دوای تو منم (1167)
-
اندازه متن
+
با درد بساز چون دوای تو منم
در کس منگر که آشنای تو منم
گر کشته شوی مگو که من کشته شدم
شکرانه بده که خونبهای تو منم
با درد بساز چون دوای تو منم
در کس منگر که آشنای تو منم
گر کشته شوی مگو که من کشته شدم
شکرانه بده که خونبهای تو منم
در میان پرده خون عشق را گلزارها عاشقان را با جمال عشق بیچون کارها
عقل گوید…
سودای توام در جنون میزد دوش دریای دو چشم موج خون میزد دوش
تا نیم شبی…

