آکادمی شعر پلیکان

برآ بر بام و اکنون ماه نو بین (1916)

- اندازه متن +

برآ بر بام و اکنون ماه نو بین
درآ در باغ و اکنون سیب می چین

از آن سیبی که بشکافد در روم
رود بوی خوشش تا چین و ماچین

برآ بر خرمن سیب و بکش پا
ز سیب لعل کن فرش و نهالین

اگر سیبش لقب گویم وگر می
وگر نرگس وگر گلزار و نسرین

یکی چیز است در وی چیست کان نیست
خدا پاینده دارش یا رب آمین

بیا اکنون اگر افسانه خواهی
درآ در پیش من چون شمع بنشین

همی‌ترسم که بگریزی ز گوشه
برآ بالا برون انداز نعلین

به پهلویم نشین برچفس بر من
رها کن ناز و آن خوهای پیشین

بیامیز اندکی ای کان رحمت
که تا گردد رخ زرد تو رنگین

روا باشد وگر خود من نگویم
همیشه عشوه و وعده دروغین

از این پاکی تو لیکن عاشقان را
پراکنده سخن‌ها هست آیین

زهی اوصاف شمس الدین تبریز
زهی کر و فر و امکان و تمکین

میانگین امتیازات ۵ از ۵

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

×