آکادمی شعر پلیکان

برخیز و صبوح را برانگیز (1192)

- اندازه متن +

برخیز و صبوح را برانگیز
جان بخش زمانه را و مستیز

آمیخته باش با حریفان
با آب شراب را میامیز

یاد تو شراب و یاد ما آب
ما چون سرخر تو همچو پالیز

ای غم اجلت در این قنینه‌ست
گر مردنت آرزوست مگریز

مرگ نفس است در تجلی
مرگ جعلست در عبربیز

مجلس چمنیست و گل شکفته
ای ساقی همچو سرو برخیز

این جام مشعشع آنگهی شرم
ساقی چو توی خطاست پرهیز

ما را چو رخ خوشت برافروز
غم را چو عدوی خود درآویز

هشتیم غزل که نوبت توست
مردانه درآ و چست و سرتیز

میانگین امتیازات ۵ از ۵

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

×