آکادمی پلیکان

برنشین ای عزم و منشین ای امید (825)

- اندازه متن +

برنشین ای عزم و منشین ای امید
کز رسولانش پیاپی شد نوید

دود و بویی می‌رسد از عرش غیب
ای نهانان سوی بوی آن پرید

هر چه غفلت کور و پنهان می‌کند
دود بویش می‌کند آن را سپید

ما ز گردون سوی مادون آمدیم
باز ما را سوی گردون برکشید

همچو مریم سوی خرمابن رویم
زانک خرمایی ندارد شاخ بید

بس کن و از حرف در معنی گریز
چند معنی را ز حرفی می‌مزید

این مزیدن طفل بی‌دندان کند
گر شما مردید نان را خود گزید

قالب‌های-شعر-فارسی-آموزش-کامل-از-قصیده-تا-نیمایی
ثبت و انتشار آثار ادبی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

×