آکادمی پلیکان

بس جهد می‌کردم که من آیینهٔ نیکی شوم (1385)

- اندازه متن +

بس جهد می‌کردم که من آیینهٔ نیکی شوم
تو حکم می‌کردی که من خمخانهٔ سیکی شوم

خمخانهٔ خاصان شدم، دریای غوّاصان شدم
خورشید بی‌نقصان شدم تا طبّ تشکیکی شوم

نقش ملایک ساختی، بر آب و گل افراختی
دورم بدان انداختی کاکسیر نزدیکی شوم

هاروتیی افروختی، پس جادویش آموختی
زآنم چنین می‌سوختی تا شمع تاریکی شوم

ترکی همه ترکی کند، تاجیک تاجیکی کند
من ساعتی ترکی شوم، یک لحظه تاجیکی شوم

گه تاج سلطانان شوم، گه مکر شیطانان شوم
گه عقل چالاکی شوم، گه طفل چالیکی شوم

خون روی را ریختم، با یوسفی آمیختم
در روی او سرخی شوم، در موش باریکی شوم

قالب‌های-شعر-فارسی-آموزش-کامل-از-قصیده-تا-نیمایی
ثبت و انتشار آثار ادبی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

×