آکادمی شعر پلیکان

به صلح آمد آن ترک تند عربده کن (2085)

- اندازه متن +

به صلح آمد آن ترک تند عربده کن
گرفت دست مرا گفت تکری یرلغسن

سؤال کردم از چرخ و گردش کژ او
گزید لب که رها کن حدیث بی‌سر و بن

بگفتمش که چرا می‌کند چنین گردش
بگفت هیزم تر نیست بی‌صداع دتن

بگفتمش خبر نو شنیده‌ای او گفت
حدیث نو نرود در شکاف گوش کهن

بلندهمتی و چشم تنگ ترک مرا
اگر تو واقف رازی بیا و شرح بکن

نه چشم تنگ خسیسم ولیک ره تنگ است
ز نرگسان دو چشمم به سوی او ره کن

میانگین امتیازات ۵ از ۵

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

×