بویت آمد، گریز را روی نماند (588)
-
اندازه متن
+
بویت آمد، گریز را روی نماند
پرهیز و گریز جز بدانسوی نماند
از بوی تو رنگ و بوی ما میدزدند
تا کار چنان شد که ز ما بوی نماند
بویت آمد، گریز را روی نماند
پرهیز و گریز جز بدانسوی نماند
از بوی تو رنگ و بوی ما میدزدند
تا کار چنان شد که ز ما بوی نماند
رسم نو بین که شهریار نهاد قبله مان سوی شهر یار نهاد
نقد عشاق را عیار…
ای شاخ گلی که از صبا میرنجی ور زانکه گلی تو پس چرا میرنجی
آخر نه…