آکادمی شعر پلیکان

بگو دل را که گرد غم نگردد (658)

- اندازه متن +

بگو دل را که گرد غم نگردد
ازیرا غم به خوردن کم نگردد

نبات آب و گل جمله غم آمد
که سور او به جز ماتم نگردد

مگرد ای مرغ دل پیرامن غم
که در غم پر و پا محکم نگردد

دل اندر بی‌غمی پری بیابد
که دیگر گرد این عالم نگردد

دلا این تن عدو کهنه تست
عدو کهنه خال و عم نگردد

دلا سر سخت کن کم کن ملولی
ملول اسرار را محرم نگردد

چو ماهی باش در دریای معنی
که جز با آب خوش همدم نگردد

ملالی نیست ماهی را ز دریا
که بی‌دریا خود او خرم نگردد

یکی دریاست در عالم نهانی
که در وی جز بنی آدم نگردد

ز حیوان تا که مردم وانبرد
درون آب حیوان هم نگردد

خموش از حرف زیرا مرد معنی
بگرد حرف لا و لم نگردد

میانگین امتیازات ۵ از ۵
×