آکادمی پلیکان

بیا بشنو که من پیش و پس اسبت چرا گردم (1421)

- اندازه متن +

بیا بشنو که من پیش و پس اسبت چرا گردم
ازیرا نعل اسبت را به هنگام چرا گردم

امانی از ندم دادی نه لافیدی نه دم دادی
زهی عیسی دم فردم زهی با کر و با فر دم

چو دخلم از لبی دادی که پاک آمد ز بیدادی
کی داند وسعت خرجم کجا گشته‌ست هر خر جم

چو دیدم داد و جود تو شدم محو وجود تو
یکی رنگی برآوردم که گویی باغ را وردم

تو داوود جوانمردی امام قدّرَ السَّردی
چو من محصون آن سردم برون از گرم و از سردم

چو عکس جیش حسن تو طراد آورد بر نقشم
برون جستم ز فکرت من نه در عکسم نه در طردم

خمش کن کاندر این وادی شرابی بود جاویدی
رواق و درد او خوردم که هر دو بود درخوردم

قالب‌های-شعر-فارسی-آموزش-کامل-از-قصیده-تا-نیمایی
ثبت و انتشار آثار ادبی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

×