آکادمی پلیکان

بیا بیا که چو آب حیات درخوردی (3083)

- اندازه متن +

بیا بیا که چو آب حیات درخوردی
بیا بیا که شفا و دوای هر دردی

بیا بیا که گلستان ثنات می‌گوید
بیا بیا بنما کز کجاش پروردی

بیا بیا که به بیمارخانه بی‌قدمت
نمی‌رود ز رخ هیچ خسته‌ای زردی

برآ برآ هله ای آفتاب چون بی‌تو
نمی‌رود ز هوا هیچ تلخی و سردی

برآ برآ هله ای مه که حیف بسیارست
که دیده‌ها همه گریان و تو در این گردی

بیا بیا که ولی نعمت همه کونی
که مخلص دل حیران و مهره نردی

بیا بیا و بیاموز بنده خود را
که در امامت و تعلیم و آگهی فردی

قالب‌های-شعر-فارسی-آموزش-کامل-از-قصیده-تا-نیمایی
ثبت و انتشار آثار ادبی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

×