آکادمی شعر پلیکان

تنت زین جهان است و دل زان جهان (2089)

- اندازه متن +

تنت زین جهان است و دل زان جهان
هوا یار این و خدا یار آن

دل تو غریب و غم او غریب
نیند از زمین و نه از آسمان

اگر یار جانی و یار خرد
رسیدی بیار و ببردی تو جان

وگر یار جسمی و یار هوا
تو با این دو ماندی در این خاکدان

مگر ناگهان آن عنایت رسد
که ای من غلام چنان ناگهان

که یک جذب حق به ز صد کوشش است
نشان‌ها چه باشد بر بی‌نشان

نشان چون کف و بی‌نشان بحر دان
نشان چون بیان بی‌نشان چون عیان

ز خورشید یک جو چو ظاهر شود
بروبد ز گردون ره کهکشان

خمش کن خمش کن که در خامشی است
هزاران زبان و هزاران بیان

میانگین امتیازات ۵ از ۵

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

×