آکادمی شعر پلیکان

توبه سفر گیرد با پای لنگ (1332)

- اندازه متن +

توبه سفر گیرد با پای لنگ
صبر فروافتد در چاه تنگ

جز من و ساقی بنماند کسی
چون کند آن چنگ ترنگاترنگ

عقل چو این دید برون جست و رفت
با دل دیوانه که کردست جنگ

صدر خرابات کسی را بود
کو رهد از صدر و ز نام و ز ننگ

هر کی ز اندیشه دلارام ساخت
کشتی برساخت ز پشت نهنگ

و آنک در اندیشه یک جو زر است
او خر پالان بود و پالهنگ

یار منی زود فرو جه ز خر
خر بفروش و برهان بی‌درنگ

کون خری دنب خری گیر و رو
رو که کلیدان نبود  بی  مدنگ

راز مگو پیش خران ای مسیح
باده ستان از کف ساقی شنگ

میانگین امتیازات ۵ از ۵
×