توبه که دل خویش چو آهن کرده است (271)
-
اندازه متن
+
توبه که دل خویش چو آهن کرده است
در کشتن بنده چشم روشن کرده است
چون زلف تو هرچند شکن در شکنست
با توبه همان کند که با من کرده است
توبه که دل خویش چو آهن کرده است
در کشتن بنده چشم روشن کرده است
چون زلف تو هرچند شکن در شکنست
با توبه همان کند که با من کرده است
خدمتِ شمس حق و دین یادگارت ساقیا باده گردان، چیست آخر داردارت ساقیا ؟
ساقیِ گلرخ…
ای عاشقان ای عاشقان دیوانهام کو سلسله ای سلسله جنبان جان عالم ز تو پرغلغله
زنجیر…

