آکادمی شعر پلیکان

تو چرا بیدار کردی مر مرا (72-2)

- اندازه متن +

بخش ۷۲ – به اقرار آوردن معاویه ابلیس را

 

 

 

تو چرا بیدار کردی مر مرا
دشمن بیداریی تو ای دغا

همچو خشخاشی همه خواب آوری
همچو خمری عقل و دانش را بری

چارمیخت کرده‌ام هین راست گو
راست را دانم تو حیلتها مجو

من ز هر کس آن طمع دارم که او
صاحب آن باشد اندر طبع و خو

من ز سرکه می‌نجویم شکری
مر مخنث را نگیرم لشکری

همچو گبران من نجویم از بتی
کو بود حق یا خود از حق آیتی

من ز سرگین می‌نجویم بوی مشک
من در آب جو نجویم خشت خشک

من ز شیطان این نجویم کوست غیر
کو مرا بیدار گرداند بخیر

گفت بسیار آن بلیس از مکر و غدر
میر ازو نشنید کرد استیز و صبر

میانگین امتیازات ۵ از ۵
×