جان بگریزد اگر ز جان بگریزی (1824)
-
اندازه متن
+
جان بگریزد اگر ز جان بگریزی
وز دل بگریزم ار از آن بگریزی
تو تیری و ما همچو کمانیم هنوز
تیری چه عجب گر ز کمان بگریزی
جان بگریزد اگر ز جان بگریزی
وز دل بگریزم ار از آن بگریزی
تو تیری و ما همچو کمانیم هنوز
تیری چه عجب گر ز کمان بگریزی
تا کی به حبس این جهان من خویش زندانی کنم؟! وقتست جان پاک را تا میر میدانی کنم
…
تو چرا بیدار کردی مر مرا…