خاک توام و خدای حق میداند (646)
-
اندازه متن
+
خاک توام و خدای حق میداند
واجب نبود که از منت بستاند
ور بستاند دعا گری پیشه کنم
تا رحم کند پیش منت بنشاند
خاک توام و خدای حق میداند
واجب نبود که از منت بستاند
ور بستاند دعا گری پیشه کنم
تا رحم کند پیش منت بنشاند
چون رسیدند آن نفر…
خشم مرو خواجه! پشیمان شوی جمع نشین، ورنه پریشان شوی
طیره مشو خیره مرو زین چمن…

