خود را چو دمی به یار محرم یابی (1847)
-
اندازه متن
+
خود را چو دمی به یار محرم یابی
در عمر نصیب خویش آن دم یابی
زنهار که ضایع نکنی آن دم را
زیرا که دگر چنان دمی کمیابی
خود را چو دمی به یار محرم یابی
در عمر نصیب خویش آن دم یابی
زنهار که ضایع نکنی آن دم را
زیرا که دگر چنان دمی کمیابی
گفتم که بیا بچشم من درنگریست من نیز به حال گفتمش کاین دغلیست
گفتا که چه…
بشنیده بدم که جان جانی آنی و هزار همچنانی
از خلق نشان تو شنیدم کفو تو…