خوش خوش صنما تازه رخان آمدهای (1788)
-
اندازه متن
+
خوش خوش صنما تازه رخان آمدهای
خندان بدو لب لعل گزان آمدهای
آن روز دلم ز سینه بردی بس نیست
کامروز دگر به قصد جان آمدهای
خوش خوش صنما تازه رخان آمدهای
خندان بدو لب لعل گزان آمدهای
آن روز دلم ز سینه بردی بس نیست
کامروز دگر به قصد جان آمدهای
ساقیا شد عقلها هم خانه دیوانگی کرده مالامال خون پیمانه دیوانگی
صد هزاران خانه هستی به…