در جای تو جا نیست به جز آن جان را (44)
-
اندازه متن
+
در جای تو جا نیست به جز آن جان را
در کوه تو کانیست بجو آن کان را
صوفی رونده گر توانی میجوی
بیرون تو مجو ز خود بجو تو آن را
در جای تو جا نیست به جز آن جان را
در کوه تو کانیست بجو آن کان را
صوفی رونده گر توانی میجوی
بیرون تو مجو ز خود بجو تو آن را
هم مستم و هم بادهٔ مستان توام هم آفتِ جانِ زیردستان توام
چون نیست شدم کنون…
اکنون که رخت جان جهانی بربود در خانه نشستنت کجا دارد سود
آن روز که مه…

