در عالم حسن اینت سلطان که توی (1863)
-
اندازه متن
+
در عالم حسن اینت سلطان که توی
در خطهٔ لطف شهره برهان که توی
در قالب عاشقان بیجان گشته
انصاف بدادیم زهی جان که توی
در عالم حسن اینت سلطان که توی
در خطهٔ لطف شهره برهان که توی
در قالب عاشقان بیجان گشته
انصاف بدادیم زهی جان که توی
هست به خطه عدم شور و غبار و غارتی آتش عشق درزده تا نبود عمارتی
ز…
نشانیهاست در چشمش نشانش کن نشانش کن ز من بشنو که وقت آمد کشانش کن کشانش کن

