در نِه قدمی که چشمهٔ حیوانست (317)
-
اندازه متن
+
در نِه قدمی که چشمهٔ حیوانست
میگرد چو چرخ تا مهت گردانست
جانیست ترا بگرد حضرت گردان
این جان، گردان ز گردشِ آن جانست
در نِه قدمی که چشمهٔ حیوانست
میگرد چو چرخ تا مهت گردانست
جانیست ترا بگرد حضرت گردان
این جان، گردان ز گردشِ آن جانست
تا چه خیال بستهای ای بت بدگمان من تا چو خیال گشتهام ای قمر چو جان من
ای آینه فقیری جانی و چیز دیگر وی آنک در ضمیری آنی و چیز دیگر
اسرار…

