در نِه قدمی که چشمهٔ حیوانست (317)
-
اندازه متن
+
در نِه قدمی که چشمهٔ حیوانست
میگرد چو چرخ تا مهت گردانست
جانیست ترا بگرد حضرت گردان
این جان، گردان ز گردشِ آن جانست
در نِه قدمی که چشمهٔ حیوانست
میگرد چو چرخ تا مهت گردانست
جانیست ترا بگرد حضرت گردان
این جان، گردان ز گردشِ آن جانست
هم صدوا هم عتبوا عتابا ما له سبب تن و دل ما مسخر او که مینپرد به جز…
خوی بد دارم ملولم تو مرا معذور دار خوی من کی خوش شود بیروی خوبت ای نگار