دزدکی از مارگیری مار برد (3-2)
کپی نوشته
کپی شد
کپی لینک
کپی شد
۱۴۰۴/۰۴/۲۶
-
اندازه متن
+
بخش ۳ – دزدیدن مارگیر ماری را از مارگیری دیگر
دزدکی از مارگیری مار برد
ز ابلهی آن را غنیمت میشمرد
وا رهید آن مارگیر از زخم مار
مار کشت آن دزدِ او را زار زار
مارگیرش دید پس بشناختش
گفت از جان مار من پرداختش
در دعا میخواستی جانم ازو
کش بیابم مار بستانم ازو
شکر حق را کان دعا مردود شد
من زیان پنداشتم آن سود شد
بس دعاها کان زیانست و هلاک
وز کرم مینشنود یزدان پاک
میانگین امتیازات ۵ از ۵
همه چون ذره روزن ز غمت گشته هوایی (2826)
همه چون ذره روزن ز غمت گشته هوایی همه دردی کش و شادان که تو در خانه مایی
…
مولانا